بینامتنی و اصالت در رمان پسااستعماری: دل تاریکی از کنراد در مقابل خم رودخانه از نیپال
DOI::
https://doi.org/10.22046/LA.2022.05کلمات کلیدی:
بینامتنی, اصالت, روایت پسا/استعماری, خوانندهچکیده
مقاله حاضر روشی را بررسی میکند که نویسندگان پسااستعماری متون قبلی را در رمانهای خود ادغام میکنند و در عین حال تجربیات مردم مستعمره را با استعمارگر خود روشن میکنند. این سرنخهای بینامتنی متفاوتی را که در رمان «خم رودخانه» اثر نیپال برای یادآوری «دل تاریکی جوزف کنراد» استفاده شده است، نشان میدهد. بنابراین مقاله بررسی میکند که چگونه رمان کنراد در رمان پسااستعماری نایپل منعکس میشود، چگونه دومی روایتی اصیل خلق میکند، و چگونه این رابطه بینامتنی مولد ادعای نهایی را که ممکن است اصالت متن پسااستعماری را محدود میکند، لغو کند. این مقاله استدلال میکند که وامگیری نیپال از متنی دیگر برای نوشتن اثرش، حس جدیدی از اصالت را ایجاد میکند، زیرا ادعای اصالت در مورد انزوا نیست، بلکه در مورد تداعی است: روشی که متن قبلی در متن جدید گنجانده میشود.
##submission.downloads##
چاپ شده
ارجاع به مقاله
شماره
نوع مقاله
مجوز
حق نشر 2022 Lamia Mechgoug, Salim Kerboua
این پروژه تحت مجوز بین المللی Creative Commons Attribution 4.0 می باشد.
فصلنامه هنر زبان یک مجله دسترسی آزاد است و مقالات پس از پذیرش در دسترس عموم قرار می گیرند و استفاده از آن با ذکر منبع آزاد است