سرکوب معنی در رمان بازماندۀ روز کازو ایشیگرو: مغالطۀ قصدی خودش یک مغالطه است: نقدی بر مقالۀ «مغالطۀ قصدی» ویمست و بیردزلی

نویسندگان

  • ساره خسروی دانشجوی دکتری زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران
  • بهزاد برکت دانشیار زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه گیلان، گیلان، ایران

DOI::

https://doi.org/10.22046/LA.2021.11

کلمات کلیدی:

مغالطۀ قصدی , قصد نویسنده, نقد نو, معنای زبانی, زبان

چکیده

این تحقیق در تلاش است تا اشتباهات مقالۀ «مغالطۀ قصدی» از ویمست و بیردزلی را بررسی کند. این دو منتقد نقد نویی بر این باورند که قصد نویسنده نباید هنگام ارزیابی متن در نظر گرفته شود، چون قصد نویسنده نه موجود است و نه مطلوب.  این تحقیق دو مورد از ادعاهای این دو تن را زیر سؤال می­برد: اول اینکه قصد نویسنده مجزا از معنای متنی است و دوم اینکه  قصد نویسنده عاملی شخصی و بیوگرافیکی است در حالی که شعر عمومی است. این مقاله برای رد کردن ادعای آن­ها از مفهوم معنای زبانی ای. دی هیرش استفاده می­کند. معنای زبانی نوعی از شی قصدی است که هیرش آن را هم معنی با معنای متنی می­داند. این مطالعه از گفته­های هیرش فراتر می­رود و ادعا می­کند که از لحظه­ای که نویسنده قصدش را از طریق زبان به متن متنقل می­کند، دیگر با قصد مواجه نیستیم بلکه با شی مواجهیم. زبان طبق نظر منتقدان نقد نو ابزاری مناسب و قابل اعتماد است، بنابراین وقتی ویمست و بیردزلی قصد نویسنده را زیر سوال می­برند، در واقع مفهوم زبان را زیر سوال می­برند. دومین ادعای آن­ها یعنی ماهیت شخصی قصد نویسنده با استفاده از عقیدۀ تی.­اس الیوت در مورد مقایسۀ شاعر و کاتالیزگر رد می­شود. الیوت معتقد است که شاعر خصوصیات شخصیتی خود را وارد شعر نمی­کند. این مطالعه بینش ما را نسبت به قصد نویسنده تغییر می­دهد و به ما کمک می­کند تا دریابیم که قصد نویسنده نه تنها عاملی شخصی و بیوگرافیکی نیست بلکه عاملی از عوامل زبانی است. 

بیوگرافی نویسنده

ساره خسروی، دانشجوی دکتری زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران

این تحقیق در تلاش است تا اشتباهات مقالۀ «مغالطۀ قصدی» از ویمست و بیردزلی را بررسی کند. این دو منتقد نقد نویی بر این باورند که قصد نویسنده نباید هنگام ارزیابی متن در نظر گرفته شود، چون قصد نویسنده نه موجود است و نه مطلوب.  این تحقیق دو مورد از ادعاهای این دو تن را زیر سؤال می­برد: اول اینکه قصد نویسنده مجزا از معنای متنی است و دوم اینکه  قصد نویسنده عاملی شخصی و بیوگرافیکی است در حالی که شعر عمومی است. این مقاله برای رد کردن ادعای آن­ها از مفهوم معنای زبانی ای. دی هیرش استفاده می­کند. معنای زبانی نوعی از شی قصدی است که هیرش آن را هم معنی با معنای متنی می­داند. این مطالعه از گفته­های هیرش فراتر می­رود و ادعا می­کند که از لحظه­ای که نویسنده قصدش را از طریق زبان به متن متنقل می­کند، دیگر با قصد مواجه نیستیم بلکه با شی مواجهیم. زبان طبق نظر منتقدان نقد نو ابزاری مناسب و قابل اعتماد است، بنابراین وقتی ویمست و بیردزلی قصد نویسنده را زیر سوال می­برند، در واقع مفهوم زبان را زیر سوال می­برند. دومین ادعای آن­ها یعنی ماهیت شخصی قصد نویسنده با استفاده از عقیدۀ تی.­اس الیوت در مورد مقایسۀ شاعر و کاتالیزگر رد می­شود. الیوت معتقد است که شاعر خصوصیات شخصیتی خود را وارد شعر نمی­کند. این مطالعه بینش ما را نسبت به قصد نویسنده تغییر می­دهد و به ما کمک می­کند تا دریابیم که قصد نویسنده نه تنها عاملی شخصی و بیوگرافیکی نیست بلکه عاملی از عوامل زبانی است. 

مراجع

Abrams, M.H. (1999). The Glossary of Literary Terms. Boston: Heine & Heine.

Brooks, C. (1951). The Formalist Critics. The Kenyon Review. 13(1). 72-81

Ransom, J. C. (1937). Criticism, Inc. The Virginia Quarterly Review, 13(4), 586-602.

Cuddon, J. A. (2012). A dictionary of literary terms and literary theory. John Wiley & Sons.

Eliot, T. S. (1920). Hamlet and his problems. The sacred wood: Essays on poetry and criticism, 4, 95-104.

Eliot, T.S. (1921). Tradition and the Individual Talent. Sacred Wood. London: Methuen.42-53

Frye, N., Baker, S. W., Perkins, G. B., & Perkins, B. M. (1977). The Harper Handbook to Literature. London: Pearson.

Heidegger, Martin.(1950). Language. The Norton Anthology of Theory and Criticism. Eds. William. E. Cain. New York: Norton & Company. 1121-1134

Hirsch, E. D. (1960). Objective interpretation. PMLA, 75(4-Part1), 463-479.

Holman, C. H. (1980). A Handbook of Literature. Indiana: Bobbs-Merrill Education Pub.

Knapp, S., & Michaels, W. B. (1982). Against theory. Critical Inquiry, 8(4), 723-742.

Lyas, C. (1972). Personal qualities and the intentional fallacy. Royal Institute of Philosophy Supplements, 6, 194-210.

Pope, Alexander (1711). An Essay On Criticism. London: W. Lewis.

Richards, I. A. (1929). Practical Criticism: a study of literary judgment (London, Kegan Paul). Trench, Trubner.

Taine, Hippolyte, Adolphe. (1871). History of English literature. New York: Holt & Williams.

Wimsatt, W. K., & Beardsley, M. C. (1946). The intentional fallacy. The sewanee review, 54(3), 468-488.

Zhang, L. (2012). “The Intentional Fallacy” Reconsidered. Canadian Social Science. 8(2) April 30. 34-39. DOI: http://dx.doi.org/10.3968/j.css.1923669720120802.1045

##submission.downloads##

چاپ شده

2021-05-31

شماره

نوع مقاله

مقاله

##plugins.generic.recommendBySimilarity.heading##

<< < 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 

##plugins.generic.recommendBySimilarity.advancedSearchIntro##