الفاعل الفارغ وإشكال التقييس

Авторы

  • سميّة المكّي أستاذ مساعد، جامعة قطر، كليّة الآداب والعلوم، قسم اللّغة العربيّة وآدابها قطر

DOI:

https://doi.org/10.22046/LA.2021.21

Ключевые слова:

ضم صغير, سمات, تقييم, مطابقة, دمج, ربط, البرنامج الأدنوي

Аннотация

انشغلت عديد البحوث التّوليديّة بسبر الفاعل الفارغ في اللّغة البشريّة وتحديد مسوّغاته. فأفرز ذلك زخما وافرا من الدّراسات التي اختلفت في تعيين التّشكّل السّماتي للضّم الصّغير والتّسويغ له في النّظام الحوسبيّ. سنعرض في هذا البحث نتائج هذه الدّراسات ونناقشها لنبيّن مدى تعقّد الظّاهرة وتنوّعها. وسنبيّن بالتّبع أنّ مقياس إسقاط الضّم الصّغير (ردزي، 1986) في صياغته الأصليّة التي تستند أساسا إلى المطابقة الغنيّة لا يستقيم لتفسير اختلاف السّلوك الصّرفي-التّركيبي للضّم الصّغير عبر الألسن خاصّة في إطار نظريّة سماتيّة أدنويّة ترى أنّ المطابقة تحمل سمات غير مؤوّليّة. في هذا الإطار النّظريّ سنستدلّ على أنّ العربيّة تُسقط الضّمّ الصّغير وأنّ اللّواحق الفعليّة إنّما هي واسمات مطابقة خلافا لما راج في بعض الأدبيّات التّوليديّة. ونعتبر الإعراب المسوّغَ الأساسيّ للفاعل الفارغ. ونفترض أنّ الضّم الصّغير يدخل الاشتقاق غير مخصّص السّمات ويستند في التّعيين السّماتي إلى علاقة ربط هذا المضمر بموضع مصدّر في البنية أو بمفسّر في الخطاب، فتُخصَّص سماته بفضل التّقارن الإحالي بينه وبين مفسّره، ويقيّم الضّمُ المخصَّصُ على إثرها سمات المطابقة في رأس الزّمان على نحو لا يختلف عن تقييم المركّب الحدّي للسّمات نفسها.

Биография автора

سميّة المكّي, أستاذ مساعد، جامعة قطر، كليّة الآداب والعلوم، قسم اللّغة العربيّة وآدابها قطر

بسیاری از محققین مولد که در چارچوب دستور زبان کار می‌کنند، پدیده موضوع تهی را بررسی کرده‌اند. بنابراین، رویکردهای زیادی وجود دارد که در شناسایی ضمیر جزئی (pro)، و توجیه آن در زبان‌های انسانی متفاوت است. این مقاله این رویکردها را مورد بحث قرار می‌دهد و ماهیت چندوجهی موضوعات تهی را برجسته می‌کند. به طور خاص، نشان می‌دهد که فرمول اصلی پارامتر pro-drop، که بر اساس توافق کامل است، به اندازه کافی برای توضیح تفاوت در بین زبان‌ها مناسب نیست، به ویژه در چارچوب نظریۀ رُخ‌نمود که تطابق را دارای ویژگی‌های غیرقابل تفسیر می‌داند. در این چارچوب نظری، استنباط می‌کنیم که عربی ضمیر جزئی را حذف می‌کند و بر خلاف آنچه در برخی متون تولیدی گزارش شده‌است، پسوندهای واقعی، صفت‌های یکسان هستند. حالت اسمی نیز به عنوان توجیه اصلی ضمیر جزئی در نظر گرفته می‌شود، در حالی که فرآیند شناسایی ویژگی‌ها از طریق رابطه پیوند مشخص می‌شود. علاوه بر این، فرض می‌شود که ضمیر جزئی در عربی با ویژگی‌های غیر مشخص وارد اشتقاق می‌شود. بنابراین در تعیین صفت بر اساس رابطه پیوند دادن این ضمیر به جایگاه مصدر در ساختار یا به یک مفسر در گفتمان است. در ارزیابی ترکیب مرزی همان صفات است.

Загрузки

Опубликован

2021-11-30

Как цитировать

المكّي س. (2021). الفاعل الفارغ وإشكال التقييس. LANGUAGE ART, 6(4), 43–66. https://doi.org/10.22046/LA.2021.21

Выпуск

Раздел

Article

Наиболее читаемые статьи этого автора (авторов)