استعارههای ساختاری، جهتی و طرحوارههای تصویری از «عشق» در غزلیات شمس (براساس نظریهی لیکاف و جانسون)
DOI::
https://doi.org/10.22046/LA.2019.21کلمات کلیدی:
لیکاف، جانسون، استعارهی مفهومی، طرحواره، مولوی، غزلیات شمس.چکیده
زبان از مهمترین دستاوردهای بشر برای انتقال افکار و معناست. ازمنظر زبانشناسان شناختی، زبان وسیلهای برای انتقال نظام ادراکی و شناختی هر فرد است. برایناساس، شاعران و نویسندگان بهویژه عارفان زبان را به روشی خاص، که القاگر مفاهیم شناختی، ماورایی، عرفانی و عاشقانه باشد، بهکار گرفته و بااستفادهاز فرایندهای زبانی ازجمله استعارهی مفهومی به طرح آن مضامین پرداختهاند. استعارهی مفهومی-که نخستینبار با نظریهی لیکاف و جانسون در کتاب «استعارههایی که با آن زندگی میکنیم» مطرح شد-مبتنی بر تجربه و ذهن است. لیکاف معتقد است مضامین ذهنی آدمی اساساً استعاری هستند و این مضامین حتی در لابهلای زندگی روزمرهی آدمی نیز نمود مییابند. از آنجا که عرفان، بهویژه عرفان مولانا برگرفتهاز تجارب عرفانیِ مبتنیبر تجربهی شخصیست؛ جستار حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی، از نظریهی استعارهی مفهومی لیکاف و جانسون براساس طرحواره و انواع استعاره برای دریافت مضامین اندیشگانی مولانا بهره برده است. در این مقاله، استعارهی مفهومی عشق در نمادهای حیوانی غزلیات شمس در دو بخش طرحواره و انواع استعاره مطرح شدهاست. نتایج پژوهش نشان میدهد که استعارهی مفهومی عشق در بخش طرحوارههای تصویری، در دو وجه حرکتی و قدرتی و در بخش انواع استعاره، بهصورت استعارههای مفهومی ساختاری و جهتی نمود یافته است.##submission.downloads##
چاپ شده
2019-12-03
ارجاع به مقاله
مختاری م., & آلیانی ر. (2019). استعارههای ساختاری، جهتی و طرحوارههای تصویری از «عشق» در غزلیات شمس (براساس نظریهی لیکاف و جانسون). هنر زبان, 4(4), 59–76. https://doi.org/10.22046/LA.2019.21
شماره
نوع مقاله
مقاله